
با من چه میکنـی؟
نسیمی که از سر شوق به صورتت می ساید
و از زیر گلو و گردنت با رقص می گذرد
و بوی تو را میگیرد،
بیـد را مجنـون،
گلهای دشت را وحشـی،
کبـوتـران را مســت و
پرستوها را عاشـق میکند.
پروانه را به رقص در می آورد.
گلهای آفتاب گردان را سـر افکنده میکند.
اصلا
طوفان به پا میکند،
آری،آری
اصلا عجیب نیست که مرا دیوانه کرده اسـت.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: